به گزارش رادار اقتصاد به نقل از خبرگزاری دانشجو دولت و شخص رئیس جمهور از طرح اقتصادی چنان یاد کردند که گویا مهمترین طرح گشایش اقتصاد آن هم برای همه طبقات جامعه ارائه شده است، اما هنوز نه خود دولت به درستی میداند این طرح چیست و نه سایر نهادهای حاکمیتی. مردم هم فقط اخبار ضد و نقیض میشنوند و در نهایت بازار سرمایه از این همه تنش و ابهام تاثیر میپذیرد. دکتر سید مرتضی افقه؛ اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه اهواز در این گفتگو با نگاه متفاوتی طرح گشایش اقتصادی دولت را تبیین کرده است.
طرح گشایش اقتصادی که دولت هفتههای گذشته بر آن تاکید کرد همچنان سر بسته باقی مانده، عدم روشنگری و شفاف سازی چنین طرحی میتواند پیامدهایی برای اقتصاد داشته باشد؟
هنگامی که دولت از موضوع گشایش اقتصادی پرده برداری کرد، دولت و مجلس تا کنون مطالب زیادی حول محور این موضوع عنوان کرده اند، تا جایی که در مرحلههای بعدی بحث را تا اخذ موافقت مقام معظم رهبری هم پیش بردند. این موضوع که لاینحل ماند به جلسه سران قوا هم کشیده شد، اما گویا مجلس همچنان از جزئیات طرح اطلاعات لازم را ندارد و دولت هم تا کنون تمایلی برای باز کردن ابعاد مختلف این طرح از خود نشان نداده است، هر چند با آب و تاب آن را طرحی در راستای گشایش اقتصادی و یک خبر خوب برای مردم خواند. به هر حال وقتی در شرایط تحریم اقتصادی از موضوعی که عنوان گشایش اقتصادی روی آن گذاشته میشود بحث میشود، طرح چنین موضوعی حتما تبعات و پیامدهای مختلفی به دنبال خواهد داشت. زمانی چنین موضوعی باید مطرح شود که ابعاد آن از جهات مختلف مورد بررسیهای کارشناسی قرار گرفته باشد
تبعات و پیامدهایی که در کوتاه مدت خود را نشان میدهد چیست؟
مسلما طرح مواردی که پشتوانه اقتصادی ندارد ضربه محکمی به مجامع مختلف اقتصادی وارد میکند، همانگونه که دیدیم چه تاثیر بدی روی بازار سرمایه به جا گذاشت. مساله مهم دولت آقای روحانی در سال جاری کسری بودجه شدید است. رئیس سازمان برنامه و بودجه مجلس سهم درآمدهای نفتی دولت را در چندماهه ابتدای سال ٩٩ فقط ۶ درصد عنوان کرده است. این آمار گویای کسری بودجه شدید دولت است که دولت را ناچار به وامگرفتن میکند، لذا دولت مجبور شد برای تامین کسری بودجه خود تمام راههای استقراض را طی کند. استفراض از بانک مرکزی و فروش اوراق بدهی تا مطرح کردن طرحی به نام طرح گشایش اقتصادی که جدیدترین ابداع و فکر دولت برای تامین بخش مهمی از کسری بودجه خود است.
یعنی موافق این طرح هستید؟ منظورم این است که فکر میکنید دولت ناچارا به چنین روشهایی دست زده است؟
مساله را باید عاقلانه و از همه زوایای آنچه امروز بر سر اقتصاد کشور آمده مورد برررسی قرار داد. اگر مسائل اینگونه بررسی شود منصفانهتر حرف میزنیم، در اینکه دولت از ظرفیتهای موجود اقتصاد کشور در هفت سال گذشته کمترین استفادهای به عمل نیاورده شکی نیست، مساله این است که دولت در حال حاضر چاره دیگری ندارد. بسیاری از کارشناسان و مسوولین تاکید میکنند دولت و مجلس را نهیب میزنند که طرح گشایش اقتصادی دولت، بدهکار کردن دولت آینده است. از این جهت درست است که دولت آینده بدهکار میشد، اما دولتی که درآمدهایش از فروش نفت صفر شده و راهی برای تامین مالی خود ندارد چه کار دیگری میتواند انجام دهد؟
ایستادگی در برابر آمریکا تصمیم حاکمیتی و خواست ملت است، لذا در برابر سیاستهای غرب که با تحریم به دنبال فلج کردن اقتصاد ایران است باید ایستاد و مقاومت کرد، بنابراین دولت ناچار است اوراق بفروشد، از بانک مرکزی استقراض کند و... قطعا فروش اوراق نفتی یا طرح گشایش بدهکار کردن آیندگان است، اما دولت فعلا در این وضعیت قرار گرفته است و راهکاری پیش روی خود ندارد.
آیا طرح گشایش اقتصادی به غیر از همه انتقاداتی که از آن شده مزیتهایی هم دارد؟
تنها مزایای این طرح اداره کردن کشور در وضعیت کنونی است. دولت ناچار است بودجه جاری را تامین کند، باید بخشی از هزینههای عمرانی که تولید ملی را افزایش میدهد و ایجاد اشتغال میکند نقدینگی تزریق کند این تنها حسن فروش اوراق گشایشی است. اما اینکه اوراق فروش برود یا نرود و مردم از آن استقبال کنند یا نکنند بحثهای تخصصی است که دولت و نهادهای مربوطه باید روی آن تحقیق کنند، اما تحلیل کلی این است که تا به حال در اقتصاد ایران چنین مواردی تجربه نشده، لذا مشخص نیست صاحبان نقدینگی و پس اندازهای خرد از خرید اوراق طرح گشایش اقتصادی استقبال کنند و اینکه بر بازارهای دیگر تاثیر گذار باشد و چقدر نقدینگی به این سمت میرود باز هم مشخص نیست، یا اینکه اوراق گشایشی تا چه اندازه روی بازار ارز، طلا، خودرو و مسکن تاثیر بالقوه میگذارد هم قابل پیش بینی نیست، اما در بازارسرمایه اگر سرمایهگذاران تشخیص دهند که خرید نفت آینده بهتری دارد ممکن است اوراق را بخرند، اما با توجه به اینکه دولت تصفیه حساب را به یکی دو سال آینده حواله میدهد و، چون مردم با تنشهای سیاسی نمیتوانند روی این طرح سرمایهگذاری بلندمدت کنند، احتمال نمیدهم که استقبال زیادی از طرح گشایش اقتصادی به عمل بیاید.
به چه دلیلی فکر میکنید اوراق گشایش اقتصادی برای مردم چندان جذابیتی ندارد؟
اول اینکه در هر حال خریداران اعم از سرمایه گذاران و دارندگان پس انداز باید اطلاعات کافی از نحوه سرمایه گذاری و کم و کیف خرید امروز و بازگشت سرمایه و سود آن داشته باشند، که دولت در موعد سررسید به چه قیمت ارزی حساب میکند و به چه قیمتی اوراق را به مردم میفروشد. تمام این جزئیات باید روشن شود چرا که نوسانات سیاسی نقطه منفی برای خریداران به شمار میرود که نشانه روشنی بر عدم استقبال آنها از اوراق گشایشی دولت است. اگر جزئیات بازپرداخت روشن نباشد، احتمالا طرح گشایش اقتصادی دولت شکست میخورد.
چه راههایی پیش پای دولت بود که قبل از رسیدن به وضعیت کنونی و با استفاده از ظرفیتهای داخلی اقتصادی میتوانست نیاز چندانی به تامین مالی آن هم از طریق فروش نفت خام چه به سایر کشورها چه در بورس داخلی داشته باشد؟
راههای اصلی و متعددی در سالهای اخیر پیش روی دولت بود که متاسفانه اهتمامی به عمل بدان نداشت. اخذ مالیات از طبقه ثروتمند، مالیات بر عایدی سرمایه، تعریف پایههای مالیاتی جدیدی که در همه اقتصادها امری معمول است. در حالی که دولت میبایست در هفت سال گذشته حفرههای مالیاتی را مسدود میکرد و با تعریف ساز و کارهای صحیح اداری با انتخاب مدیران و مجریان در بخش دولتی و عرصههای نظارتی و قضایی و حتی در مجلس همهی ظرفیتهای لازم را برای انجام اقدامات مالیاتی و مواردی که مانع از سوداگری و دلالی و فرار مالیاتی میشود بسیج میکرد و در خدمت میگرفت، اما با باز گذاشتن فضا برای فرار مالیاتی، باز بودن بستر رانت و یک شبه ثروتمند شدن بدون دادن مالیات، عدم بستر سازی برای تسهیل فضای کسب و کار از کنار همه پیشنهادات و توصیههای کارشناسانه گذشت. دولت در هفت سال گذشته میتوانست با اصلاح ساختار مالیاتی، گمرکی و بانکی و ایجاد تغییر اساسی در نوع نگرش انتخاب و انتصاب مدیران دولتی نیازی به فروش نفت خام و درآمدهای آن نداشته باشد، بنابراین چه این دولت و دولتهای قبلی و چه دولتهای بعدی اگر دست به اصلاحات ساختاری در اقتصاد نزنند، هیچ راه حل نهایی برای مقابله با تحریم وجود ندارد، تنها راه حل تغییر ساختارها به سمت اصلاحاتی است که از دهههای پیش باید اجرا میشد.
نظر شما